به گزارش روابط عمومی ادارهکل بهزیستی استان کرمانشاه؛
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکسالعمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و…
با وجود این، هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت.
نزدیک غروب، یک مرد روستایی که بر پشتش بار میوه و سبزیجات داشت، نزدیک تخته سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
برای پیوستن به کانال ادارهکل بهزیستی استان کرمانشاه در پیامرسان ایتا، اینجا را لمس کنید
نظر شما