سازمانهای مردمنهاد نقش مهمی در ارتقا سلامت روان و بهزیستی جامعه و به ویژه در بهبود کیفیت زندگی گروههای آسیبپذیر و آسیبدیده ایفا میکنند و در مواردی وظایف دولت را انجام داده و نقش بزرگی در کوچک کردن حجم دولت، برداشته شدن فشار از روی دولت میشوند؛ همچنین سپردن مسئولیت به سمنها باعث بالابردن مشارکت اجتماعی و ایجاد حس خوب و موثر بودن در گروهها و افراد جامعه میشود و این امر در نهایت کارآمدی و کارایی جمعی را افزایش میدهد.
امـروزه سـازمانهـای غیـردولتـی به عنـوان بخشـی از جامعـه مدنی جـزء لاینفک زندگـی مـدرن و تحقـق توسـعه مـیباشـند؛ لـذا بـرای دسـتیابی بـه توسـعه مشـارکت همـهجانبـه مـردم در امـور مربـوط بـه خـود امـری الزامــی اســت. در حقیقــت ســازمانهــای غیــردولتــی بازوانــی کارآمــد و سـالم بـرای کمـک بـه دولـت و رشـد و ارتقـاء ملـت در زمینـههـای مختلـف و از جمله سلامت روان مــیباشــند و سیاستگذاران را نسبت به دغدغههای مردم آگاهتر میکند و تلاش میکنند آنها را در برنامهریزیها و سیاستگذاریها وارد کرده، تعارضات را کاهش داده و تغییرات مثبت فردی و اجتماعی را در راستای افزایش بهزیستی و آسایش مردم رقم بزنند.
جامعهای سالم است که از نظر روانی، بهداشتی، اجتماعی و معنوی در سلامت باشد و یکی از مهمترین اقدامات، پیشگیری است، یکی از مهمترین عناصر در پیشگیری، فرهنگسازی است به طوریکه فرهنگسازی در راستای ارتقاء سلامت روان و تاکید برای اصلاح روش زندگی است که این امر با شناخت جایگاه سلامت روان و جلب مشارکت مردم و با همکاری سازمانهای مردمنهاد و انجمنهای علمی میسر است؛ لذا این نهادها میتوانند در افزایش سطح سلامت و ارتقای فرهنگ عمومی و در نهایت بهزیستی افراد و پیشگیری از مسائل فردی و اجتماعی نقش ویژه و مهمی داشته باشند.
سازمانهای مردمنهاد، گروههای اجتماعی و انجمنهای علمی، نظام پنهان ارتقای سلامت روان جامعه هستند. این سازمانهای داوطلب، مستقل از دولت بوده سمنها، نماد و واسط مشارکت مردم هستند و مشارکت مردم نیز یکی از بازوهای اصلی ارتقاء سلامت روان، کاهش فقر و بیعدالتی در سلامت جوامع است.
سمنها که به طور خودجوش و بنا بر نیاز طبیعی مردم شکل گرفتهاند، میتوانند در تجمیع نیروهای اجتماعی و مردمی نقش فعالی داشته باشند و از این پشتوانه به بهترین وجه در جهت اهداف سلامت روان گام بردارند و اعضای این نهادها از انگیزه بالایی برای فعالیت و کار برخوردارند و میتوانند به عنوان یک سرمایه اجتماعی کارکردهای زیادی را برای بسترسازی سلامت روان در جامعه داشته باشند.
برخی از دولـتهـا بـرای بهـرهگیـری مناسـب از سـازمانهـای غیـردولتـی بـه ایـن نتیجـه رسـیدهانـد کـه پوشـش وسـیعی از جامعـه را در قالـب سـازمانهـای غیـردولتـی و انجمنها سـاماندهی کننـد تـا ایـن سـازمانهـا بتواننــد خدمــات مفیــدی را در ارتقــا ســطح علمــی، فرهنگــی، بهداشــتی و سـلامت آحـاد جامعـه ارائـه دهنـد.
در زمینــه ســلامت روان کیفیــت مراقبــت و تــلاش ســمنهــا بــرای ارتبــاط بــا ذینفعــان مختلــف، بــه ویــژه افــرادی کــه مــورد تبعیــض هســتند ماننــد افــراد دارای اختــلالات روانــی، یکـی از مزایـای متمایزکننـدە آنهـا نسـبت بـه دولـت مـیباشـد، سمنها و انجمنهای علمی میتوانند در راستای نیازهای ویژه گروههای خاص، شکاف خدمات موجود و گفتمانسازی اجتماعی در جهت تکمیل چرخه خدمات، اقدامات ارزندهای را ارایه دهند.
در حالـی کـه بیشـتر سـازمانهـای دولتـی بـر روی درمـان تمرکـز دارنـد، سمنها میتوانند خلاء آموزش، پیشـگیری، توانمندسـازی و توانبخشـی روانـی_اجتماعـی را پـر کنند. سـمنهـای سـلامت روان مـیتواننـد بـه عنـوان شـرکای کامـل خدمـات دولتـی در برنامــه ملــی سلامت روان ایفــای نقــش کننــد. چنیــن مشــارکتی مــیتوانــد چندیـن شـکل داشـته باشـد:
مـیتوانند اخـتیارات خود را برای مقـابله با انگ، پشـتیبانی از گـروههـای استفاده کننده از خدمات، نظارت بر حقوق خانواده و بیماران، ارتقا بهزیستی روانشناختی افراد و ایجاد ظرفیت جهت ارتقاء سلامت روان را بر عهده بگیرند و به ویژه در مناطقی که خدمات سلامت روان در بخش دولتی ضعیف است، میتوانند بسیار فعال باشند؛ همچنین میتوانند خدمات مبتنی بر جامعه را که شامل ایجاد مراکز مراقبت روزانه، امکانات مسکونی برای بیماران مزمن یا کودکان، فعالیتهایی در زمینه ارتقا سلامت روان، ایجاد خطوط کمک به بیماران به ویژه افراد در معرض خطر و آسیب، تسهیل گروههای حمایتی و پشتیبانی از خانواده بیماران و کمک به امرار معاش و ایجاد اشتغال و غیره را اجرا کند؛ همچنین میتوانند در برنامههای مبتنی بر مشارکت محلی و اجتماعات کوچک با هدف ارتقا سلامت روان نقش موثری ایفا کنند.
در تمام مراحل توسعه، برنامههای سلامت روان سمنها و انجمنهای مربوطه موثر است، به رسمیت شناختن مشارکتی که سمنها میتوانند در حمایت از برنامهها انجام دهند، ارتقا کیفیت برنامهها را در سطح ملی تضمین میکند.
سـازمانهای غـیردولتی برای درک بیشتر و نگـرش مـثبت نسبت به سلامت روان از طریق ارتقا گفتگو در داخل و بین سازمانهای غیردولتی، برقراری گفتگو با مقامات دولتی، ارائه اطلاعات و ایجاد روشهای جدید برای عموم مردم، تقویت ابزارهای ارتباطی و رسانهای برای تحقق این امر، موثر باشند.
تقویت فعالیتهای سمنهای سلامت روان و انجمنهای مربوطه نهایتا منجر به ارتقا رفاه اجتماعی، اصلاح روش زندگی، داشتن حس خوب و ارتقا بهزیستی روان شناختی افراد با تاکید بر استقلال فردی، برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و داشتن هدف در زندگی برای افراد جامعه میشود.
لذا به منظور ارتقاء سلامت روان و ارتقا بهزیستی جامعه ضروری است؛ آسیبشناسی ساختار و عملکرد این تشکلها، نقاط ضعف و قوت، شناسایی و افقهای آرمانی و قابل دسترس تبیین شود و در ادامه با یک حرکت هدفگرا در ایجاد و گسترش تشکلهای غیربومی، ضمن نیازسنجی مشکلات در حوزه سلامت روان و اولویتبندی آنها، طراحی و ارائه برنامههای آموزشی ارتقاء سلامت روان مدنظر قرار گیرد.
فاطمه عباسی
رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی کشور
نظر شما